مؤلفه های مدیریت رهبری سازمان

 

مؤلفه های مدیریت رهبری سازمان چیست ؟

یادگیری از شکست ها :

تجربه شکست ، قدرت شکل دهی رهبری را دارد . این یک منبع قدرتمند برای است و به مدیران ابداع ، نوآوری و بقاء را می آموزد . شکست مواجه ما را قادر به تغییر و الهام بخشیدن به دیگران می کند . پذیرفتن شکست ما را قادر می سازد تا خود را تغییر دهیم و به دیگران الهام بخشی کنیم . رهبران هم از این قاعده مستثنی نبوده و باید تمایل به ریسک کردن و شکست داشته باشند یا در غیر این صورت هیچ گاه به اهداف بزرگ خود نمی رسند . با این روش ، رهبران دیدگاه بسیار خوبی درباره ی افراد بدست می آورند و یاد می گیرند که به چه کسی اعتماد کنند که در بخش بعدی به برررسی آن می پردازیم . 

اعتماد :

یکی از اصول اصلی رهبری ، اعتماد است . در گذشته ، رهبری ناکارآمد و خاص بود و مدیران از بالا به افراد نگاه می کردند (مدل عمودی) . امروزه در عصر مدرن ، مدل عمودی رهبری کمتر موثر است . امروزه ، بوسیله ی همکاری با یک فردی که رهبری روی آن قدرتی ندارد ، موفقیت بدست می آید موفق می شود . به عبارت دیگر ، یک رهبر به قدرت اعتماد ندارد ، بلکه به به قدرت اعتماد ایمان دارد . علاوه بر این ، یک رهبر ، در هر رابطه ای ، فردی معتمد به حساب می آید و به منظور موثر بودن ، باید قابل اطمینان باشد و همچنین مایل باشد که اعتماد افراد را به خود جلب کند .

شفافیت :

هنگامی که یک رهبر شفاف باشد کمتر توسط افراد زیر دست خود مورد چالش قرار می گیرد . رهبران خوب از شفافیت استفاده می کنند تا  به تغییر افراد زیر دست کمک کند . این کار بوسیله ی ارتباط، بحث ، تصمیم گیری مشترک ، استفاده از رسانه های اجتماعی انجام می شود . افراد درون سازمان باید بدانند چرا و چگونه یک رهبر تصمیم گرفته است . رهبران شفاف ، مدیران بزرگی هستند ؛ هنگامی که موفقیتی به دست می آورند ، آن را با دیگران تقسیم می کنند و افراد را هنگام شکست مقصر نمی دانند .

اعتماد به نفس :

یک رهبر خوب اعتناد به نفس خوبی دارد . هیچ فردی یک رهبری را دنبال نمی کند که اعتماد به نفس نداشته باشد . رهبری که می تواند اهداف خود را بیان کند و روی تصمیمات خود قاطع باقی بماند ، نسبت به فردی که سعی می کند پشت نقاب پنهان شود و مقاصد اصلی خود را پنهان کند ، بسیار موفق تر است . رهبران با اعتماد به نفس عموما شادتر بوده و ارتباط بهتری با افراد و زیردستان خود داشته و پذیرای ریسک و بازخوردها است و فرصت های خوب را شناسایی می کنند و بسیار دارای انگیزه هستند .

 قاطعیت :

یک رهبر خوب تصمیمات را به دقت بررسی می کند ولی زمانی که تصمیمات خود را گرفتند ، به آسانی از آن کناره گیزی نمی کنند . این میزان تعهد رهبری خوب را نشان می دهد که ثباث را به دنبال دارد . رهبر قاطع ، تصمیمات و اهداف خود را یادداشت می کند و برای رسیدن به آن اهداف تلاش می کند . وی از گرفتن تصمیمات غلط روی مسائل جزئی پرهیز می کند و با تیم خود درباره ی آنها مشورت می کند تا از گرفتن تصمیمات عجولانه پرهیز کند . 

خلاقیت :

بسیاری از تصمیماتی که یک رهبر با آن مواجه خواهد بود ، منحصر به کسب و کار خواهد بود و نیاز به تفکر بیشتری در مورد آن دارد تا اینکه فقط یک راه حل ساده ارائه داد . تیم ها اغلب به یک رهبر برای تفکر خلاقانه نگاه می کند ، بنابراین توانایی بهره وری از تجارب قبلی و داشتن گنجینه ای از ایده های جدید برای هر ضروری است . نوآوری یک عنصر کلیدی برای بقا در دنیای تجارت مدرن است .

صداقت :

یک جنبه بسیار جدایی ناپذیر از رهبری مؤثر صداقت است . هنگامی که یک رهبر اظهاراتی را ارائه می دهد یا تصمیم خاصی را اتخاذ می کند ، تمام اعضای تیم باید قادر باشند باور کنند که رهبر آن تصمیمات را دنبال می کند و به عهد خود وفادار هستند . اگر کارکنان احساس کنند رهبرشان دروغگو است ، بی شک محیط کاری پر از بی اعتمادی بوجود می آید ؛ این کار می تواند منجر به عملکرد بالای کارمندان و رفع مشکلات آنها شود .

 ارتباط عالی :

رهبر موفق کسی است که از طریق رسانه های مختلف - ایمیل ، تلفن و چهره به چهره صحبت کند . کارکنان باید قادر به درک هدف ، جهت گیری سازمان هر پروژه باشند تا بتواند با در راستای شرکت حرکت کنند . بدون مهارت های ارتباطی عالی ، مدیران زمان بسیاری را باید برای ایجاد محیطی کنند که در آن ارتباطات قوی وجود داشته باشد . رهبران می توانند در جوامع خود در حوزه های مختلف شرکت کنند تا مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهند. این گونه شرکت در جوامع به آنها امکان می دهد تا مسائلی را که در سطح مدیریت تاثیر می گذارند ، به اشتراک بگذارند ، فرصتی برای بحث در مورد این موضوعات پیدا کنند . 

فروتنی :

این ویژگی بسیار مهم است زیرا رهبران با استفاده از این ویژگی می توانند با افراد ارتباط مؤثر برقرار کنند . صداقت ، درستی و گوش دادن به کارکنان باعث می شود تا احترام افراد حفظ شود و در عوض آن کارکنان کار خود را به خوبی انجام می دهند . بهترین رهبران دارای ذهنیت باز و انعطاف پذیری هستند و در صورت لزوم می توانند با شیوه های جدید فکری یا روش های جایگزین سازگار شوند . این رهبران پذیرای انتقادات هستند و آن را به عنوان فرصتی برای رشد می بینند نه به عنوان حمله به شخصیت خود . فروتنی شخصیت دلخواه را ایجاد می کند و باعث می شود تا افراد در موقعیتی که هستند احساسا راحتی کنند . 

توانایی انتقال ریسک :

اغلب ، رهبران کمال گرا هستند . آنها دیدگاه خاصی دارند و می خواهند کارمندان و شرکت خود را به سمتی هدایت کنند که به این دیدگاه برسند . با این حال ، این بدین معناست که گاهی اوقات آنها ترجیح می دهند به جای اینکه بار را بر دوش دیگری بگذارند ، خود کارها را انجام دهند . ولی در واقع، مدیران موفق و اثرگذار کسانی هستند که به این قضیه پی می برند که آنها یک ماشین نیستند ، بلکه یک انسان هستند . بوسیله ی انتقال ریسک به دیگر افراد سازمان ، میزان حجم کاری زیاد بین افراد تقسیم می شود و روحیه ی تیمی افزایش می یابد .  اگرچه تنها این کار ریسک بالایی دارد ولی باید برای هر فرد وظیفه ای مناسب و درست تعیین کرد تا کار به طور کامل انجام شود .