ترس از بیان نظر چیست؟
ما بهعنوان موجودات اجتماعی میخواهیم در جامعه پذیرفته شویم . از طردشدن میترسیم و بهدنبال راهبردهای مقابلهای هستیم تا کمکمان کنند بر این ترس اساسی غلبه کنیم . با این حال ، برخی از افراد هستند که اضطرابشان آنقدر شدید است که از ترس قضاوت خانواده ، دوستان یا همسالان خود از بیان نظرشان در هر زمینهای اجتناب میکنند . این رفتار یعنی اجتناب از ابراز عقیده بهخاطر واهمهداشتن از قضاوتها و واکنش افراد ، ترس از ابراز نظر است . جلب رضایت دیگران به هر قیمتی و رفتارکردن بهشکل مردمپسند ریشه در عزتنفس ضعیف و کمبود اعتمادبهنفس دارد .
ترس از بیان نظر چگونه شکل میگیرد؟
وقتی به دنیا میآییم ، بقای ما به مراقبتکننده ما و رفع نیازهایمان بستگی دارد . همانطور که رشد میکنیم ، درباره دنیای اطرافمان کنجکاو میشویم و شروع به کاوش میکنیم . همانطور که به رشد خود ادامه میدهیم ، جهان را از طریق تجربیات خود کشف میکنیم و افکار ، نظرات و نگرشهایمان را شکل میدهیم .
اگر کودکی کنجکاو باشیم ، ممکن است سؤالات زیادی بپرسیم یا محدودیتهایی را زیر پا بگذاریم . اگر این سؤالات با عشق و احترام پاسخ داده شوند ، این رفتار به ما این حس را میدهد که در هویت اصلی خود خوب هستیم . به این صورت ، همانطور که بهسمت بزرگسالی گام برمیداریم ، جهان را بهعنوان مکانی امن میبینیم . اعتمادکردن و احترامگذاشتن را یاد میگیریم و برای نظرات دیگران ارزش قائل میشویم .
از طرف دیگر ، اگر نظرات و دیدگاههای ما بهعنوان کودک پاسخ داده نشوند یا با خصومت ، قضاوت و انتقاد روبهرو شوند ، ترس از طردشدن در وجودمان شکل میگیرد و عقبنشینی کنیم . این رفتار را اینگونه تعبیر میکنیم که نظرات ما ارزشی ندارند و ما نباید آن را بیان کنیم. به این صورت فکر میکنیم که خوب نیستیم و بزرگترین ترس ما طرد شدن از طرف دیگران خواهد شد . این ترس از طردشدن ، ترس از بیان نظر را به دنبال خواهد داشت و به این صورت همیشه از بیان عقیدهمان واهمه خواهیم داشت .
این رفتار باعث میشود در شرایط خاص پنهان شویم تا از احتمال قضاوت یا احساس ناکافی بودن پیشگیری کنیم . متأسفانه ، این رفتار در نهایت به احساس عدم توانمندی ، شکست و اضطراب اجتماعی میشود .
چگونه میتوانیم یاد بگیریم نظرمان را بیان کنیم؟
چند لحظه وقت بگذارید و درمورد دلایلی که از قضاوتشدن میترسید فکر کنید . چهچیزی باعث این رفتار میشود ؟ در بیشتر موارد ، پاسخ به این سؤال به تجربیات اولیه کودکی ما یا دوران مدرسهمان برمیگردد . در بیشتر موارد ، ما گفتوگوی درونی مثبت یا منفیمان (شیوهای که در سرمان با خودمان صحبت میکنیم) را به دیگران نسبت میدهیم ؛ برای مثال ، اگر بخواهم به خودم بگویم که احمق هستم و هیچکس نمیخواهد حرفهای من را بشنود ، آن را به دیگران نسبت میدهم . گمان میکنم آنها نسبت به من اینچنین نظری دارند .
قضاوتی که ما درباره خودمان داریم بهمراتب بدتر از قضاوت دیگران درمورد ماست . تصور ما این است که افراد دیگر از ما باهوشتر ، داناتر و زرنگترند و ما اغلب خاطرات قدیمی کودکی یا رفتاری که خانواده یا همسالانمان با ما داشته را به امروز هم نسبت میدهیم . تغییر طرز تفکر و رفتار شما میتواند ترسناک باشد ؛ بهویژه هنگامی که بهطور عادت به همین شیوه فکر و رفتار کردهاید و هیچ کار دیگری را انجام ندادهاید . همواره با خودتان تأیید کنید که افکار و نظرات شما ارزشمندند و دیگران همهچیز را نمیدانند .
چگونه میتوانیم ترس از بیان نظر را کنار بگذاریم؟
چند راهکار وجود دارد که میتوانید برای غلبه بر ترس از بیان نظر و افزایش اعتمادبهنفس انجام دهید :
درمورد دستاوردها و موفقیتهای شخصیتان فکر کنید و بر چیزهایی که بهخاطر آن برای خودتان ارزش قائلید تمرکز کنید ؛
از احساسات مثبت بدنتان برای بهیادآوردن زمانی در گذشته که بهخاطر انجام کاری احساس اعتمادبهنفس و قدرت میکردید استفاده کنید. آن احساسات را مطرح و آنها را در بدن خود تقویت کنید ؛
به یاد داشته باشید همه از طردشدن و قضاوت دیگران میترسند ، بنابراین شما تنها نیستید . اگر فردی با اطمینان شما را قضاوت میکند ، این رفتار را بهعنوان واکنشی از طرف او ببینید . فقط همین !
وقتی افراد دیگران را قضاوت میکنند ، تصمیم دارند از این طریق بسیاری از نقاط ضعف و ناامنیهای خود را بپوشانند ، پس لحظهای تأمل کنید تا درباره آنچه در آنها میگذرد که احساس میکنند نیاز به قضاوت درباره شما دارند فکر کنید ؛
ریشه ترسهایتان را بررسی کنید . چه باورهایی درمورد خودتان دارید و چرا ؟ این باورها از کجا آمدهاند ؟
از احساسات خود آگاه باشید . وقتی احساسی ناراحتکننده را تجربه میکنید ، از خودتان بپرسید که « اولین بار که این احساس را داشتم ، چه اتفاقی در زندگی من افتاده بود؟ ». ممکن است خاطرهای زنده شود و شما میتوانید بهطور عینی به آن نگاه کنید و از خود بپرسید « چهچیزی از این خاطره یاد گرفتم که به من اجازه میدهد احساسات مربوط به آن را کنار بگذارم ؟ ». با اجازهدادن به بروز این احساسات ناراحتکننده و درک اینکه از کجا نشئت گرفتهاند ، خیلی سریعتر از زمانی که از آنها فرار میکنید شروع به ازبینرفتن میکنند .
اگر با شکست روبهرو شدید ، آن را فرصتی برای یادگیری ، انجام کارهای متفاوت و رشد تلقی کنید . با خودتان مهربان باشید .
چرا نباید از داشتن نظر متفاوت با تیم خود بترسید ؟
آیا تا به حال در تیمی بودهاید که به نظر برسد همه افراد تیم نظرات مشابهی دارند و همهشان روی همهچیز توافق دارند ؟ این از نظر تئوری ممکن است عالی به نظر برسد ؛ اما وقتی همه افراد همیشه با یکدیگر توافق دارند ، ممکن است به این معنی باشد که ایدههای عالی مطرح نمیشوند یا اینکه بهطور کلی مورد توجه قرار نمیگیرند .
قدرت یک تیم از زمینهها ، سطوح تجربه و مهارتهای متفاوت اعضا نشئت میگیرد . اگر قرار باشد همه یکسان فکر کنند ، شما واقعا به تیم نیاز ندارید . اگر هیچیک از اعضای تیم ایده جدیدی را مطرح نکند ، چه دلیلی دارد برای بحث و گفتوگو با آنها ملاقات کنید ؟ بنابراین ، برای ایجاد تیمی نهتنها منسجم که سازنده و پیشرو ، مهم است که همه را تشویق کنیم تا ایدهها ، بازخوردها و انتقادات سازنده خود را به اشتراک بگذارند . نتیجه این کار مطرحشدن ایدههای بزرگتر و بهتر و خواهد بود .
چطور با ترس از بیان نظر خودمان در تیم مقابله کنیم ؟
تنوع فکر منحصربهفردبودن شما را به ارمغان میآورد . فکرکردن بهشیوه خودتان و ابراز عقیدهتان ، خود حقیقی شما را نشان میدهد و باعث میشود از دید خودتان به همهچیز نگاه کنید . این چیزی است که میتواند یک مفهوم یا یک فکر یا پیشنهاد را واقعا ارزشمند کند . به همین دلیل مهم است که به تنوع در مفهوم وسیعتر فکر کنیم . این درمورد ایدهها و دیدگاههای منحصربهفردی است که افراد از مشاغل و تجربیات گذشتهشان کسب کردهاند .
بازخورد بدهید
نیروی محرک پشت تیمی بزرگ اغلب توانایی اعضای تیم برای کار با یکدیگر، دادن بهرهگیری از بازخورد و نوآوری مداوم است . اگر در نحوه بیان نظر یا ارائه بازخورد دچار مشکل شدهاید ، یکی از موارد زیر را امتحان کنید :
الگویی برای بازخورددادن
آیا به انجام […] فکر کردهاید ؟ بر اساس تجربه من [تجربهتان را میگویید] ، این روش بهتر کار میکند زیرا [دلیلتان را میگویید] .
آیا میتوانید تفکر پشت ایدهتان را توضیح بدهید ؟ من میخواهم مطمئن شوم شما را درست درک میکنم .
کاتالیزور این ایده چه بود ؟
آیا به این فکر کردهاید که از [شخص موردنظر] نظرش را در این مورد بپرسید ؟ من فکر میکنم او میتواند از تجربیاتش بهعنوان [عنوان/ شرح شغل] توصیههای خوبی ارائه دهد .
افراد را به مکالمه تشویق کنید
سعی کنید ایده جدیدی را با دیگران در میان بگذارید تا به افراد فرصت بدهید پیشنهاد شما را درک کنند . سپس ،از همه بخواهید با ۱ یا ۲ سؤال یا پیشنهاد با ایده شما همراه شوند . این کار افراد را به چالش میکشد و باعث میشود افرادی که خجالتیاند یا از بیان نظرشان مطمئن نیستند ، احساس راحتی کنند .
الگوی ایمیل تشویق افراد به مکالمه
سلام به اعضای تیم !
قبل از جلسه فردا ، میخواستم ایدهای که مایلم درموردش صحبت کنم را ارسال کنم .
[درج تعریفی از ایده و هرگونه استدلال حمایت از آنچه این مسئله را حل خواهد کرد و توضیح اینکه چرا مهم است] .
دوست دارم نظر همه را در این مورد بدانم ، زیرا من به دیدگاه تیم اهمیت میدهم ؛ بنابراین از شما میخواهم با هرگونه بازخورد ، خوب یا بد ، با من همراه شوید .
و اما سخن پایانی…
به یاد داشته باشید تغییر زمان میبرد و هرگز نباید از تلاش برای تغییر دست بکشید . هر بار که یاد میگیرید چگونه از قضاوت خود دست بردارید و ترس از بیان نظرتان را کنار بگذارید ، تجربهای مثبت کسب خواهید کرد . به این صورت ، احساس میکنید اعتمادبهنفس شما افزایش مییابد و یاد میگیرید خودتان را دوست داشته باشید !