تعریف رهبری و مدیریت

 

 

تعریف رهبری و مدیریت

به مفهوم وسیع ، کلمه رهبری را می توان توانایی نفوذ در دیگران به منظور دستیابی به یک هدف تعریف کرد . به عبارت دیگر، رهبر،  شخص یا گروهی از اشخاص را برای تحقق یک هدف راهنمایی می کند .

 «رهبری » را اصولا هنر نفوذ در دیگران می دانند . بدین معنی که پیروان به دلخواه نه از روی اجبار، از رهبر اطاعت می کنند . در موسسات اقتصادی و در سازمان ها ، رهبری اغلب با مدیریت تفاوت دارد .

فرایند برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و نظارت بر کار اعضای سازمان و کاربرد کلیه منابع قابل دسترسی برای رسیدن به هدف های تعیین شده سازمان را « مدیریت » می گویند . مدیریت را اغلب انجام دادن کار از طریق دیگران تعریف کرده اند . اما در مقایسه با آن رهبری به مفهوم ترغیب اشخاص به انجام دادن کارهاست . بنابراین رهبری ، با انگیزه دادن و نفوذ به دیگران رابطه دارد .

رهبری سازمانی ، به معنی تنظیم مطلوب روابط سازمان با محیط و پیشرو بودن در میان رقبا است . فضای بین المللی ، سازمان ها و بنگاه ها را به سمت دو عامل رقابت و همکاری همزمان پیش می برد و سربلندی در این عرصه فقط با رهبری اندیشمندانه ، هوشمندانه ، جسورانه ، و خلاقانه امکان پذیر است .

هدایت و رهبری نیری انسانی معاصر که از سطح بالایی از مهارت ، ودانش انگیزه و پیچیدگی برخوردارند ، بدون پشتوانه رهبران آگاه ، آینده نگر، دارای بینش فلسفی و سازمان یافته و در عین حال شجاع عملی نخواهد بود .

تفاوت مدیر و رهبر

رهبری همان مدیریت نیست . اگرچه بسیاری از مدیران ، رهبرند و بسیاری از رهبران ، مدیر، ولی فعالیت های رهبری و مدیریت فعالیت های یکسانی نیست . باید توجه داشت که « مدیریت » با « رهبری » تفاوت عمده ای دارد که باید مدیران در اجرای وظایف خود به این توجه داشته باشند . برای آشنایی مدیران ، به چند مورد از تفاوت های یک مدیر با یک «رهبر» در یک سازمان اشاره می کنیم :

  • مدیران در پست خود منصوب شده اند . آنان قدرت قانونی دارند که اجازه می دهد در مواقع ضروری به دیگران پاداش دهند یا آن ها را تنبیه کنند . در حالی که یک رهبر ممکن است منصوب شده یا از درون گروه پدید آمده باشد و این اجازه را نداشته باشد که در مواضع ضروری دیگران را تشویق یا تنبیه کند چرا که قدرت قانونی ندارد .
  • توانایی تاثیرگذاری مدیران بر افراد سازمان ، بر مبنای اختیار رسمی است که از پست سازمانی آن ها ناشی شده است ، در حالی که رهبران می توانند بر عملکرد دیگران تاثیر بگذارند بدون آن که قدرت تاثیر گذاری آنان از اختیار رسمی ناشی شده باشد .
  • مدیر اداره می کند در حالی که رهبر ابداع می کند .
  • مدیر امور را نگهداری می کند در حالی که رهبر آن ها را بهبود می بخشد .
  • مدیر روی سیستم ها و ساختار تمرکز تمرکز دارد ولی رهبر روی افراد تمرکز می کند. در واقع مدیریت به فرایند های سازمانی توجهی حساب شده دارد در حالی که رهبری به کارکنان به عنوان افراد انسانی توجه واقعی دارد .
  • مدیر از اجرای یک شغل اطمینان حاصل می کند ، در حالی که رهبر مراقب فردی است که آن شغل را اجرا می کند و به او توجه دارد.
  • مدیر نظارت می کند ولی رهبر اعتماد می پراکند .
  • مدیر دیدگاه محدودی دارد ، ولی رهبر از دیدگاه وسیعی برخوردار است .
  • مدیر « چگونه و چه وقت » را می پرسد ، در حالی که رهبر « چه چیز و چرا » را می پرسد .
  • مدیر نظر به انتهای خط دارد ، ولی رهبر چشم به افق دارد .
  • مدیر پیروی می کند ، در حالی که رهبر سرچشمه می گیرد .
  • مدیر وضع موجود را می پذیرد ، ولی رهبر با وضع موجود در جدال است .
  • مدیر کارها را درست انجام می دهد ، در حالی که رهبر کارهای درست را انجام می دهد .

برخی از خصوصیات عمده برای رهبران موفق

برخی اعتقاد دارند که یک شخص یا رهبر متولد می شود یا نه . از نظر این افراد رهبران ابرمردانی هستند که به علت ویژگی هایی که موهبت الهی است شایستگی رهبری پیدا کرده اند ، بنابراین کسانی می توانند نقش رهبری را در سازمان ایفا کنند که دارای خصوصیاتی چون هوشمندی ، برونگرایی ، تسلط بر خود ، اعتماد به نفس ، سخنوری و جاذبه کلام ، زیبایی  جذابیت سیما و چهره و مانند آن ها باشند .

از جمله خصوصیات عمده ای که برای رهبران ذکر می شود ، می توان به موارد زیر اشاره کرد :

هوش : تحقیقات انجام شده بر روی رهبران موفق سازمانی نشان می دهد که هوش آنان از میانگین هوش پیروان و زیردستانشان بیشتر است .

ظاهر: خصوصیات ظاهری و فیزیکی مانند قد ، سیما و حرکات دست .

بلوغ اجتماعی و وسعت دید: رهبران از جهت عاطفی با ثبات و دارای اعتماد به نفس اند و نسبت به مسایل و رویداد های اطراف خود دید و بینش وسیعی دارند .

شخصیت: رهبران شخصیت برونگرا دارند .

انگیزه های توفیق طلبی و نیل به هدف: رهبران دارای انگیزه های قوی برای موفقیت هستند و توفیق طلبند .

خصوصیات شغلی:  رهبران خصوصیاتی مانند پشتکار و تلاش و ابداع و ابتکار دارند .

انسان گرایی: انسان گرایی و تاکید بر ارزش انسان ها خصوصیت بازر دیگر رهبران موفق است .

هرچند عده ای عقیده دارند که توانایی رهبری با خصوصیت فرد یا ویژگی های موروثی قابل بیان است ، ولی باید این نکته را در نظر داشت که می توان برای رهبر خوب شدن ، آموزش دید و با برنامه های آموزشی یک رهبر موفق شد .

وظایف مدیر

برای یک مدیر، وظایف متنوعی عنوان شده است ، اما در حالت کلی می توان وظایف یک مدیر را به صورت زیر خلاصه کرد :

  • برنامه ریزی: اهداف سازمان در درجه اول تعریف می شود ، سپس با تعیین راهبرد تحقق این اهداف و ایجاد مجموعه ای از برنامه ها برای یکپارچه و هماهنگ کردن فعالیت در جهت نیل به این هدف ها گام برداشته می شود .
  • سازماندهی: مشخص می شود در یک سازمان چه وظایفی باید اجرا شوند و چه کسانی باید این وظایف را انجام دهند. وظایفی که می توانند با هم یک گروه شغلی تشکیل دهند، تعیین می شود .
  • هدایت: فعالیت های افراد سازمان هدایت شده و پس از هماهنگی، با ایجاد انگیزه در زیردستان ، به فعالیت های آنان جهت داده و مؤثرترین مجاری ارتباط را انتخاب  کرده و تعارض میان اعضای سازمان را برطرف می کند .
  • نظارت: برای اطمینان از اجرای درست و به موقع همه کارها ، عملکرد سازمان ارزیابی شده و با هدف هایی که از قبل تعیین شده ، مقایسه می شود تا اگر انحراف هایی از برنامه های تعیین شده مشاهده شد ، آن ها اصلاح شوند .
  • خلاقیت: برای آنکه سازمان ، با تحولات شتابان اندیشه ها سازگار شده و در صحنه رقابت یا رقبای متعدد دوام بیاورد ، باید شرایط لازم را برای بروز خلاقیت یعنی پیدایش اندیشه های نو در افراد سازمان به وجود آورد .

نتیجه:

از آنچه گفتیم می توان دریافت که برای موفقیت یک سازمان ، باید به هر دو مقوله « مدیریت » و « رهبری » توجه داشت. هر چند یک مدیر موفق می تواند با توجه به مهارت ها و وظایفی که برای وی برشمرده ایم ،  سازمان را به سوی اهداف خود ، پیش ببرد اما این مهارت های مدیریتی برای موفقیت در جهان صنعتی امروز کافی نیست . از سوی دیگر در طول تاریخ ثبت شده است که موفقیت یا شکست جنگ ها ، امور تجاری ، مسابقه های ورزشی و گروه های معترض سیاسی تا حدود زیادی به رهبری آن ها مربوط می شود به گونه ای که «بنیس» یکی از نظریه پردازان در مدیریت ، در اهمیت رهبری معتقد است که برای بقا در قرن ۲۱ ما نیازمند نسل جدیدی از رهبران هستیم .

بنابراین باید مدیران سازمان ها در درجه اول به مهارت ها و وظایفی که در بالا بدان ها اشاره شد ، توجه داشته باشد و در درجه دوم با شناخت اساسی از تفاوت میان مدیریت و رهبری بتوانند با ترکیب « رهبری » و « مدیریت » ، برای تحقق موفقیت سازمان یا کسب و کار، گام بردارند .