نقاط کور در راه رسیدن به موفقیت شغلی

 

 

گاهی اوقات افراد به وجود مشکلاتی در کسب‌وکارشان کاملا واقف هستند و به‌درستی می‌دانند که مشکلی در کارشان وجود دارد و اساسا به همین دلیل است که افراد در مواجه با مشکلات تصمیم می‌گیرند از یک مشاور یا متخصص در زمینه‌ی کاری‌شان کمک بگیرند .

مشاور به شما کمک می‌کند از یک دیدگاه دیگر به مسئله نگاه کنید و ببینید که از یک دیدگاه متفاوت ، اوضاع و شرایط پیرامون شما چگونه است . همین دیدگاه متفاوت است که می‌تواند به شما کمک کند تا نقاط کوری را که در مسیر پیشرفت شغلی شما وجود دارند ، کشف کنید و موانع پیش رو را از سر راه بردارید ؛ زیرا همین نقاط کور که شما تابه‌حال قادر به کشف آن‌ها نبوده‌اید ، می‌توانند برنامه‌ها و طرح‌های عالی و بی‌نقص شما را نقش بر آب کند .

در اینجا سه نکته‌ی مهم وجود دارد که شما به‌عنوان یک کارآفرین یا سرمایه‌گذار در یک کسب‌وکار باید این نکات را مدنظر داشته باشید و از خود بپرسید چگونه این سه مورد می‌تواند مانع موفقیت شما شود . اگر شما این سه نکته‌ی مهم را نادیده بگیرید ممکن است در مسیرتان به‌سوی موفقیت ، راه اشتباه در پیش بگیرید و هرگز به هدف نرسید .

نادیده گرفتن مهارت‌های فروش

در نگاه اول ، شاید این مسئله خیلی مهم به نظر نرسد ؛ اما بسیاری از کارآفرینان فراموش می‌کنند که اگر ندانند چگونه باید تولیدات و محصولات خود را به فروش برسانند ، هیچ پولی به دست نخواهند آورد . برخی از کارآفرینان فقط بر طراحی و تولید محصولات خود تمرکز می‌کنند ، برخی بر بازاریابی برای محصولات خود متمرکز می‌شوند و برخی دیگر فقط نگران هستند که مانند یک کارآفرین موفق به نظر برسند .

برای اینکه یک کارآفرین موفق باشید ؛ باید بدانید چگونه تولیدات خود را بفروشید ، چگونه با مشتریان احتمالی محصولات شرکتتان تلفنی صحبت کنید و چگونه محصولات خود را به‌ آن‌ها معرفی کنید . باید بدانید که چگونه مذاکره کنید و در نهایت اینکه چگونه قرارداد فروش محصولات‌ شرکت‌ خود را قطعی کنید . اگر شما به‌تازگی کسب‌وکاری را آغاز کرده‌اید یا قصد دارید که به‌زودی روی کسب‌وکار جدیدتان سرمایه‌گذاری کنید ؛ در ابتدا باید مهارت و توانایی خود را در زمینه‌ی فروش و فروشندگی محک بزنید .

یکی از مهم‌ترین معیارها در سنجش توانایی و مهارت فروشندگی ، این است که ببینید آیا می‌توانید به‌خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنید یا خیر . اگر می‌توانید خیلی راحت و به‌طور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کنید ؛ در مسیری قرار دارید که می‌توانید به‌راحتی در هنر فروشندگی تبحر پیدا کنید .

اولین گام برای تبحر یافتن در ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران ، این است که یاد بگیرید چگونه گوش کنید . اکثر افراد وانمود می‌کنند که گوش می‌کنند ولی در حقیقت آن‌ها در حال فکر کردن به این هستند که وقتی حرف‌های طرف مقابل تمام شد ، چه باید بگویند و چه پاسخی باید بدهند . در نتیجه این افراد جواب‌ها و عباراتی را پیش خود آماده می‌کنند که اغلب ارتباط کمی با صحبت‌های طرف مقابل دارند . اگر به‌عنوان یک فروشنده ، مایل هستید که خریدارانتان افراد ساکتی باشند و هنگام معرفی کالاها فقط گوش کنند ، در این صورت می‌توانید برای کالاهای خود بازارگرمی کنید ؛ اما این احتمال هم وجود دارد که تیر شما به سنگ بخورد و نتوانید محصولاتتان را به فروش برسانید . در صورتی که یک فروشنده‌ی ماهر در وهله‌ی اول فقط به نیاز مشتری توجه می‌کند و کالایی را معرفی می‌کند که مطابق با خواسته و نیاز مشتری باشد .

اکثر اوقات فروشنده‌ها بدون اینکه به نیازهای مشتری توجه داشته باشند ، فقط یک راه حل را پیشنهاد می‌کنند و این راه حل ، خرید کالا یا خدمات آن‌ها است . این فروشنده‌ها فقط بر فروش کالا یا تولیدات خود تمرکز دارند و خریدار را به‌صورت یک مانع می‌بینند که باید این مانع را پشت سر بگذارند . اما فروشندگی ، در اصل به این معنا است که طرفدار محصولات و تولیدات شرکت خود باشید و در عین حال هدفتان این باشد که محصولی به مشتریانتان ارائه کنید که بر طبق نیازها و خواسته‌های آن‌ها باشد . در واقع محصول شما باید بتواند نیاز مشتریان را برآورده یا مشکل آن‌ها را حل کند .

فراموش کردن علایق و اهداف خود

کارآفرین بودن بسیار سخت است . در آغاز کار ، شما بسیار درگیر هستید و کارهای زیادی باید انجام دهید . اگرچه در همان ابتدای کار ، روی کارت ویزیت شما ، اسمتان به‌عنوان مؤسس و مدیر شرکت نوشته شده است ؛ اما برای رسیدن به موفقیت ، کارهای بسیاری باید انجام شود . افراد زیادی به سمت کارآفرینی جذب می‌شوند ؛ زیرا می‌دانند موفقیت یا شکست آن‌ها در سرمایه‌گذاری ، به خود آن‌ها مربوط می‌شود و باید مسئولیت آن را بپذیرند . اما مشکل از زمانی شروع می‌شود که کارهای سخت و طاقت‌فرسای هرروزه در شرکت مانند رسیدگی به حساب‌ها ، فعال نگه‌داشتن همه‌ی بخش‌های شرکت و رسیدگی به شکایت‌ها ، کم‌کم باعث‌ می‌شود شما درباره‌ی اینکه چرا اصلا کسب‌وکار جدیدی شروع کرده‌اید ، بینش خود را از دست بدهید ؛ به عبارت دیگر در میان این همه گرفتاری و مشغله ، اهداف و آرزوهایتان گم می‌شوند .

 اگر به این مسئله توجه نداشته باشید ، به‌راحتی از اهداف و آرزوهای خود دور می‌شوید و در یک کسب‌وکار جدید اگر هدف و آرزویی نباشد ، هیچ تضمینی برای بقای‌ آن کسب‌وکار وجود نخواهد داشت . اکثر کارآفرینان از اهداف و خواسته‌های خود دور می‌شوند ، زیرا در انبوهی از کارها و مشکلات گرفتار می‌شوند و با صرف انرژی و زمان زیاد و با سعی و تلاش بسیار فقط فعالیت‌های مدیریتی خود را انجام می‌دهند ؛ در نتیجه دیگر انرژی و زمانی برای آن‌ها باقی نمی‌ماند که بخواهند صرف بلندپروازی‌ها و تحقق خواسته‌هایشان کنند .

برای غلبه بر این مشکل ، راه حل اصلی این است که در برنامه‌ی کاری خود زمانی را برای پرداختن به خواسته‌ها و اهدافتان اختصاص دهید . در اینجا باید به این نکته توجه داشته باشید که وقتی شما به تولیدات یا خدمات ارائه‌شده توسط شرکتتان علاقه دارید و آن را جزو بهترین‌ها می‌دانید ؛ این رویکرد فقط بخش کوچکی از ویژگی‌های یک کسب‌وکار موفق است. موفقیت واقعی یک کارآفرین زمانی اتفاق‌ می‌افتد که کارآفرین به تمام جنبه‌های تجارت و کسب‌وکارش علاقه داشته باشد .

یک کارآفرین موفق باید سعی کند روی تمام جنبه‌های کسب‌وکار نوپای خود کار کند . به‌عنوان مثال باید برنامه‌ریزی کند که دو ساعت در یک بعدازظهر سه‌شنبه روی مسائل مهم فکر کند ؛ مسائلی مانند اینکه چگونه می‌تواند رئیس بهتری باشد یا چگونه گروه کاری خود را تشکیل دهد و چه آموزش‌های اضافه‌ای را باید این گروه‌ کاری بگذرانند یا اینکه اهداف کلی شرکت چه اهدافی هستند . روش کار نباید این‌گونه باشد که این زمان را صرف بررسی کارهای کنید که باید در شرکت انجام شود ؛ بلکه در این دو ساعت باید تصمیم بگیرید چگونه کارها و برنامه‌های قبلی را اصلاح کنید . در این روش ، ایده‌ی کلی این است که کمی خلاقیت نشان دهید و از وضعیت فعلی خارج شوید . در مورد بخش‌های مختلف شرکت‌ خود منتقدانه فکر کنید.  تفکر نقادانه در مورد کسب‌وکارتان ، رشد و پیشرفت شما را در پی دارد و باعث می‌شود تجارتتان در نوع خود بی‌نظیر و بهترین باشد .

پی نبردن به ارزش واقعی تولیدات خود

دست کم گرفتن خود یا دست کم گرفتن تولیداتی که دارید ، ضربه‌ی جبران‌ناپذیری به کسب‌وکارتان وارد می‌کند . زمانی که شما فکر می‌کنید در ازای تولیدات شرکت‌ خود پول زیادی از مشتریان مطالبه می‌کنید ؛ در واقع محصولات خود را دست کم گرفته‌اید  . هرگز نباید ارزش محصولات شرکت خود را دست‌ کم بگیرید . حتی اگر به‌طور ناخودآگاه در مورد ارزش محصولات‌ خود شک و تردید داشته باشید ؛ این عدم اطمینان شما به مشتریان انتقال پیدا می‌کند و آن‌ها به‌طور واضح به این مسئله پی‌ می‌برند .

امروزه بسیاری از کالاها را با هزینه‌ی کمتر یا در ازای برخی خریدها می‌توان به‌طور رایگان تهیه کرد . به همین دلیل شما نیز به‌عنوان یک کارآفرین شاید تصمیم بگیرید همین کار را تکرار کنید و سعی کنید کالاهای خود را با قیمتی ارزان‌تر نسبت به رقبا وارد بازار کنید ؛ اما به خاطر داشته باشید که اگر محصولات شما باکیفیت باشند و مشتریان به برند شما علاقه داشته باشند ، به‌طور حتم مایل خواهند بود هزینه‌ی بیشتری بپردازند و محصولات شما را خریداری کنند .

استیو جابز به‌عنوان یک کارآفرین ، به ارزش واقعی تولیدات شرکت خود واقف بود و آن را باور داشت . او از اینکه از مشتریان بخواهد پول بیشتری برای داشتن محصولات اپل پرداخت کنند ، هیچ واهمه‌ای نداشت ؛ زیرا او به‌درستی می‌دانست محصولات اپل قابلیت‌های خاصی دارند و تجربه‌ای خاص و منحصربه‌فرد برای مشتریان به ارمغان می‌آورند .